تولد ستاره‌ای رخشنده، روزی که «پروین» متولد شد


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: «پروین شخصیتی آرام و باوقار داشت و هیچ زمانی او را بی حوصله ندیدم، پروین اهل خودستایی نبود.» این سخن سعید نفیسی است درباره پروین اعتصامی که امروز تولد اوست.

رخشنده اعتصامی _که ما به نام پروین اعتصامی می‌شناسیم_ یکی از برجسته‌ترین شاعران زن ایران است. او در ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد.

اعتصامی از کودکی تحت تأثیر پدرش، یوسف اعتصامی (ادیب و مترجم و نماینده و رئیس کتابخانه مجلس شورای ملی)، با ادبیات فارسی و عربی آشنا شد. او که چهارمین و آخرین فرزند خانواده بود، سه برادر بزرگ‌تر از خود به نام‌های ابوالحسن، ابوالفتح و ابوالنصر داشت. پروین تحصیلات رسمی خود را در مدرسه آمریکایی دختران تهران به پایان رساند و در سال ۱۳۰۳ فارغ‌التحصیل شد. سخنرانی او درباره تاریخ ظلم و نابرابری مردان نسبت به زنان از آغاز تمدن‌ها بود و به اصلاح این وضعیت در اروپا و مقایسه آن با بی‌سوادی و ناآگاهی زنان ایران پرداخت. در بخش‌هایی از سخنان خود که به عنوان «اعلامیه زن و تاریخ» شناخته می‌شود، گفت: «داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید.

ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمه آن زینت‌افزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد، ایران با عظمت و قوتی که قرن‌ها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده، اکنون دنبال گمگشتۀ خود می‌دود و به دیدار شاهد نیکبختی می‌شتابد. پیداست برای مرمت خرابی‌های زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه، چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاه‌ها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمۀ اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتۀ اقبال در فضای مملکت سیروس (کورش) و داریوش بال‌گشایی خواهد کرد…» این لحن و متن پروین ۱۸ ساله در روز فارغ التحصیلی نشان می‌دهد که او زنی پیشرو و تأثیرگذار خواهد بود.

تولد ستاره ای رخشنده، روزی که «پروین» متولد شد
شناسنامه پروین اعتصامی

پروین در سال ۱۳۱۳ و در ۲۸ سالگی با فضل‌الله اعتصامی _از بستگان پدرش_ ازدواج کرد، اما این ازدواج به دلیل تفاوت‌های فکری تنها چند هفته دوام آورد و او به تهران بازگشت. پس از جدایی، مدتی به عنوان کتابدار در کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه خوارزمی امروز) فعالیت می‌کرد.

زمانی که پروین اعتصامی تخلص پروین را برای خود انتخاب کرد، نام شناسنامه‌ای خود را نیز به پروین تغییر داد. پیش از آنکه این تخلص را برگزیند، نام پروین در میان اسامی دخترانه ایرانی رایج نبود. از همین رو، ملک‌الشعرای بهار او را شاعری نوگرا و سنت‌شکن می‌داند:

از غبار فکر باطل، پاک باید داشت دل

تا بداند دیو، کاین آئینه جای گرد نیست

مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل

این معما گفته نیکوتر، که پروین مرد نیست

نخستین دیوان اشعار او در سال ۱۳۱۴ منتشر شد که شامل ۱۵۶ قطعه شعر بود. این دیوان نشان‌دهنده تسلط او بر قالب‌های کلاسیک فارسی مانند قصیده، مثنوی، و مناظره است. اشعار پروین اغلب به موضوعات اخلاقی، اجتماعی، عدالت‌خواهی، آموزش زنان، و مبارزه با ظلم می‌پردازند. او از شخصیت‌ها و عناصر نمادین مانند حیوانات، گیاهان، و مفاهیم انتزاعی برای بیان پیام‌های خود استفاده می‌کرد. سبک مناظره یکی از ویژگی‌های برجسته آثار اوست. وی حدود ۶۵ شعر مناظره‌ای سروده که در آن‌ها مفاهیمی چون زندگی و مرگ، عدالت اجتماعی، و اهمیت دانش مطرح شده‌اند.

پروین با ایجاز و سادگی، فضایی را خلق می‌کرد که مخاطب را به درون داستان می‌برد. استفاده به جای او از ایجاز در فضاسازی به سرعت انتقال معنا کمک می‌کند. او در توصیفات خود سادگی و موجز بودن را رعایت می‌کند، صرفاً به اصل داستان می‌پردازد و از توصیفات طولانی پرهیز می‌کند. این شیوه باعث می‌شود که مخاطب به سرعت وارد داستان شود و با شخصیت‌ها همدردی کند پروین اعتصامی به دلیل توانایی‌اش در ترکیب موسیقی معنوی با سادگی زبان شعر شناخته می‌شود. او نه تنها یکی از مهم‌ترین شاعران زن ایران است، بلکه تأثیر عمیقی بر ادبیات فارسی داشته است. اشعار او همچنان الهام‌بخش نسل‌های مختلف است. پروین در زمانه خود هم پیشتاز و پیشگام است و هم عمیقاً به ارزشهای معنوی و سنت‌های ایرانی ایمان دارد.

تأثیر پدر پروین در زندگی او غیرقابل‌انکار است، اما ارتباط او با بزرگان عصر خویش نیز در شکل‌گیری سبک ادبی‌اش نقش بسزایی داشت. واقعیت آن است که پروین تحت تأثیر شرایط زمانه و تحولات سیاسی دوره خود قرار گرفت، و این رخدادهای اجتماعی قالب شعری او را شکل دادند و توانستند خط فکری منحصربه‌فردی برای وی رقم بزنند. پروین اعتصامی در دوره‌ای زیست که فرمان مشروطه به امضا رسید. برای مردمانی که جز ستم شاهان و ظلم اربابان، شیوه دیگری از حکومت را تجربه نکرده بودند، این رویداد بسیار مهم تلقی می‌شد و بازتاب‌های آن در اشعار پروین به‌وضوح دیده می‌شود.

افزون بر وقایع داخلی، جنگ جهانی دوم نیز در خارج از مرزها در جریان بود و شرایط زندگی را دشوارتر کرده بود. به قدرت رسیدن رضاخان هم بر دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی پروین تأثیر گذاشت، به‌گونه‌ای که با بهره‌گیری از ادبیات خود به مقابله با فقر، بی‌عدالتی اجتماعی و دیگر مشکلات جامعه پرداخت. محور اصلی اشعار پروین ظلم‌ستیزی است و توجه او به مسائل اجتماعی تا حدی پررنگ است که عناصر دیگر کمتر در آثارش نمود پیدا کرده‌اند. در عین حال لطافت و ریزبینی و نکته سنجی زنانه او در همه اشعارش به چشم می‌خورد.

پروین و شعرش

در ادبیات فارسی، برجسته‌ترین نمونه‌های حکایت‌پردازی و داستان‌سرایی غالباً به صورت منظوم ارائه شده‌اند که بیشتر آنها در قالب مثنوی نگاشته شده‌اند. از آنجا که قالب مثنوی امکان بیان موضوعات بلند و گسترده را فراهم می‌آورد، داستان‌های طولانی با بخش‌های مختلف اما در چارچوبی یکپارچه، مانند شاهنامه و آثار نظامی و پیروان او، به وجود آمده‌اند. برخی از این آثار نیز، نظیر کلیله و دمنه یا مثنوی مولوی، به سبک داستان در داستان تنظیم شده‌اند. در این شیوه، شاعر با توجه به انگیزه‌ی سرودن اثر، در هر بخش متناسب با داستان بیان‌شده نتیجه‌گیری کرده و اغلب نتیجه را به شکلی مستقیم مطرح نموده است.

پروین اعتصامی در عمر کوتاه خود تقریباً در تمامی قالب‌های شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی، غزل و مسمط سروده است، اما بیشترین شهرت و تسلط او در سرودن قطعه نمایان است، به‌گونه‌ای که حدود یک‌سوم دیوان وی را قطعات تشکیل می‌دهند. مهارت پروین در سرودن این قالب شعری به حدی است که نام او در کنار بزرگ‌ترین قطعه‌سرایان شعر فارسی همچون انوری و ابن یمین به چشم می‌خورد. پس از قطعات، مثنوی و قصیده بیشترین حجم دیوان پروین را به خود اختصاص داده‌اند. با این حال، مثنوی جایگاه ویژه‌ای در آثار پروین دارد. مثنوی‌های پروین حدود یک‌چهارم کل اشعار او را تشکیل می‌دهند. موضوع بیشتر حکایت‌های موجود در قالب مثنوی در دیوان وی اخلاقی است. مضامین این حکایت‌ها گاه زاده ذهن خلاق خود او هستند و گاه برگرفته از شاعران گذشته، که پروین با قلم توانا و اندیشه نو لباسی تازه بر آنها پوشانده است. نمونه‌ای از این امر را در حکایت جامه عرفان می‌خوانیم؛

به درویشی، بزرگی جامه‌ای داد

که این خلقان بنه، کز دوشت افتاد

چرا بر خویش پیچی ژنده و دلق

چو می‌بخشند کفش و جامه‌ات خلق

چو خود عوری، چرا بخشی قبا را

چو رنجوری، چرا ریزی دوا را

کسی را قدرت بذل و کرم بود

که دیناریش در جای درم بود

بگفت ای دوست، از صاحبدلان باش

به جان پرداز و با تن سرگران باش

تن خاکی به پیراهن نیرزد

وگر ارزد، به چشم من نیرزد

ره تن را بزن، تا جان بماند

ببند این دیو، تا ایمان بماند

قبائی را که سر مغرور دارد

تن آن بهتر که از خود دور دارد

از آن فارغ ز رنج انقیادیم

که ما را هر چه بود، از دست دادیم

از آن معنی نشستم بر سر راه

که تا از ره شناسان باشم آگاه

مرا اخلاص اهل راز دادند

چو جانم جامهٔ ممتاز دادند…

که مضمون آن شباهت زیادی به حکایتی از بوستان سعدی دارد با این مطلع: فقیهی کهن جامه‌ای تنگدست.

تولد ستاره ای رخشنده، روزی که «پروین» متولد شد

قصه گویی پروین

پروین در اشعار خود از شیوه‌های قصه‌گویی منحصر به فردی استفاده کرده است که به ایجاد یک تجربه روایی و نمایشی برای مخاطب کمک می‌کند. او با ترکیب عناصر نمادین و روایت گفتگوهای مستقیم، اشعارش را از حالت توصیفی خارج و به یک نمایش زنده تبدیل می‌کند.

او با استفاده از گفتگوهای مستقیم چند اثر ایجاد می‌کند، از جمله نمایشی ساختن داستان. گفتگوهای مستقیم بین شخصیت‌ها، داستان را به یک نمایش تبدیل می‌کند. این شیوه باعث می‌شود مخاطب خود را در جمع مناظره‌گران احساس کند و با آنها همدردی کند. اثر دیگر گفتگوی مستقیم تأثیرگذاری بر مخاطب است. این روش روایی، مخاطب را به قضاوت در مورد گفتگوها و استنباط پیام‌های شاعر تشویق می‌کند.

در عین حال پروین با استفاده از عناصر نمادین، لایه‌های شعرش را رنگ و معنا می بخشد. نمادگرایی و استفاده پروین از عناصر مختلف طبیعت و موجودات برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به گونه‌ای است که این عناصر نمادین به عنوان نماینده‌های فکری خاصی عمل می‌کنند و هر یک در اثبات حقانیت خود سخن می‌گویند. چند صدایی و شخصیت پردازی در این روایت منظوم بسیار مؤثر است. او در توصیفات خود به سادگی و موجز بودن توجه دارد و صرفاً به اصل داستان می‌پردازد، بدون اینکه با توصیفات طولانی مخاطب را از موضوع اصلی دور کند.

شیوه حکایت‌پردازی پروین هم خاص است. او در حکایت‌های خود از روش حکایت‌پردازی بزرگان شعر کلاسیک فارسی استفاده می‌کند، اما با تاکید بر مفاهیم اجتماعی و اخلاقی زمانه خود. مضامین نو را در قالب کهن و آشنا می‌ریزد و به روانی بیان می‌کند. در عین حال به سبک قصه گویان قدیم در حکایت‌های او، شاعر به عنوان راوی دانای کل ظاهر می‌شود و داستان را از زبان قهرمانان نقل می‌کند، اما نتیجه را خود بیان می‌کند.

توجه پروین به تأثیر بر مخاطبانش را می‌توان در وجه تعلیمی اشعارش دید. اشعار پروین به ویژه برای کودکان و نوجوانان بازنویسی شده‌اند تا مفاهیم اخلاقی و انسانی و البته سنت‌ها و مضامین بلند فرهنگ و دین و اخلاق را به زبان ساده‌تر منتقل کنند. همچنین قصه‌های او به دلیل ساختار نمایشی و نمادین، مخاطبان را به تفکر و قضاوت در مورد پیام‌های اخلاقی تشویق می‌کند و بر نسل‌های بعد تأثیر می‌گذارد.

شیوه روایت پروین

شیوه روایت پروین اعتصامی در مقایسه با سایر شاعران کلاسیک فارسی از چندین جنبه قابل توجه است. او با ترکیب عناصر کلاسیک و مدرن، روایتگری را به شکل منحصر به فردی در اشعار خود به کار گرفت.

او از عناصر کلاسیک و سنتی شعر فارسی بهره می‌گیرد ولی با رویکرد مدرن و نوگرایانه. پروین اعتصامی از باستان گرایی واژگانی و نحوی برای ایجاد فخامت و شیوایی زبان استفاده می‌کند، اما با رویکردی مدرن و اجتماعی. همچنین او مناظره و حکایت را به عنوان ابزارهای روایی به کار می‌گیرد، اما با تاکید بر مفاهیم اخلاقی و اجتماعی که در زمانه خود می‌خواست بیان کند.

روایتگری نمایشی هم وجهی از زنانگی او در شعر است، پروین از گفتگوهای مستقیم بین شخصیت‌ها استفاده می‌کند تا اشعارش را به یک نمایش زنده تبدیل کند. این شیوه مخاطب را به قضاوت و همدردی با شخصیت‌ها تشویق می‌نماید. در عین حال او از حیوانات، اشیا، و طبقات اجتماعی به عنوان شخصیت‌های روایت استفاده می‌کند تا مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به مخاطب منتقل شود. گفتگوی سیر و پیاز، سوزن و نخ، نخود و لوبیا، موی سپید و موی سیاه، نهال و درخت خشک و… نمونه‌های شگفت انگیزی است از خیال انگیزی و شخصیت پردازی با اشیایی که هر روز می‌توان دید اما کمتر کسی چنین مضامین بلندی را از زبان آنها و گفتگوی آنها بیرون می‌کشد:

سیر یک روز طعنه زد به پیاز

که تو مسکین چقدر بدبویی

گفت از عیب خویش بی‌خبری

زان ره از خلق، عیب می‌جویی

گفتن از زشترویی دگران

نشود باعث نکورویی

تو گمان می‌کنی که شاخ گلی؟

به صف سرو و لاله می‌رویی؟

یا که همبوی مشک تاتاری؟

یا ز ازهار باغ مینویی؟

خویشتن بی‌سبب بزرگ مکن

تو هم از ساکنان این کویی

ره ما گر کج است و ناهموار

تو خود این ره چگونه می‌پویی؟

در خود آن به که نیک‌تر نگری

اول آن به که عیب خود گویی

ما زبونیم و شوخ‌جامه و پست

تو چرا شوخ تن نمی‌شویی؟

تا گفتگوی درونی مادر موسی وقتی فرزندش را به نیل می‌سپارد، و وحی خداوند بر قلب او و داستان نمرود را گفتن:

مادر موسی، چو موسی را به نیل

در فکند، از گفتهٔ رب جلیل

خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه

گفت کای فرزند خرد بی‌گناه

گر فراموشت کند لطف خدای

چون رهی زین کشتی بی ناخدای

گر نیارد ایزد پاکت به یاد

آب خاکت را دهد ناگه به باد

وحی آمد کاین چه فکر باطل است

رهرو ما اینک اندر منزل است

پردهٔ شک را برانداز از میان

تا ببینی سود کردی یا زیان

ما گرفتیم آنچه را انداختی

دست حق را دیدی و نشناختی؟

در تو، تنها عشق و مهر مادری است

شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است

نیست بازی کار حق، خود را مباز

آنچه بردیم از تو، باز آریم باز

سطح آب از گاهوارش خوش‌تر است

دایه‌اش سیلاب و موجش مادر است

رودها از خود نه طغیان می‌کنند

آنچه میگوئیم ما، آن می‌کنند

ما، به دریا حکم طوفان می‌دهیم

ما به سیل و موج فرمان می‌دهیم

نسبت نسیان بذات حق مده

بار کفر است این، بدوش خود منه

به که برگردی، بما بسپاریش

کی تو از ما دوست‌تر میداریٖش…

پروین تفاوت زیادی با شاعران کلاسیک دارد. در حالی که شاعران کلاسیک مانند فردوسی و سعدی بیشتر بر موضوعات حماسی، عرفانی، یا مدح متمرکز بودند، پروین بر مفاهیم اجتماعی و اخلاقی تاکید داشت. همچنین اشعار پروین به سادگی و موجز بودن معروف است، در حالی که شاعران کلاسیک اغلب به توصیفات طولانی‌تر و پیچیده‌تر گرایش داشتند.

تولد ستاره ای رخشنده، روزی که «پروین» متولد شد
ورودی خانه پروین اعتصامی در تبریز

پروین اعتصامی در روایت‌های خود از فضاسازی به شیوه‌ای استفاده می‌کرد که مخاطب را به صحنه داستان می‌کشاند. او با ایجاز و سادگی، فضایی را خلق می‌کرد که مخاطب را به درون داستان می‌برد. استفاده پروین از ایجاز در فضاسازی به سرعت انتقال معنا کمک می‌کند. او در توصیفات خود سادگی و موجز بودن را رعایت می‌کند، صرفاً به اصل داستان می‌پردازد و از توصیفات طولانی پرهیز می‌کند. این شیوه باعث می‌شد که مخاطب به سرعت وارد داستان شود و با شخصیت‌ها همدردی کند. در شعر «اشک یتیم»، او با یک بیت، فضا را ترسیم می‌کند:

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست…

در همین یک بیت مخاطب را به صحنه حادثه می‌برد.

ایجاد فضاهای عاطفی و پایان بندی هم در شعر پروین جالب توجه است. پروین با ایجاد فضاهای عاطفی، کاری می‌کند تا مخاطب با شخصیت‌های داستان همذات‌پنداری کند. مانند این شعر:

دختری خرد، شکایت سر کرد

که مرا حادثه بی مادر کرد

دیگری آمد و در خانه نشست

صحبت از رسم و ره دیگر کرد

موزهٔ سرخ مرا دور فکند

جامهٔ مادر من در بر کرد

یاره و طوق زر من بفروخت

خود گلوبند ز سیم و زر کرد

سوخت انگشت من از آتش و آب

او به انگشت خود انگشتر کرد

دختر خویش به مکتب بسپرد

نام من، کودن و بی مشعر کرد

اشک خونین مرا دید و همی

خنده‌ها با پسر و دختر کرد

هر دو را دوش به مهمانی برد

هر دو را غرق زر و زیور کرد

نزد من دختر خود را بوسید

بوسه‌اش کار دو صد خنجر کرد

عیب من گفت همی نزد پدر

عیب جوئیش مرا مضطر کرد…

پروین بعضی داستان‌های خود را با پایان باز می‌گذارد، تا مخاطب به تفکر در مورد سرنوشت شخصیت‌ها ادامه دهد.

تفاوت فضاسازی در شعر پروین با شاعران کلاسیک از ویژگی‌های مدرن شعر اوست. در ادبیات کلاسیک فارسی، شاعران اغلب به توصیفات طولانی‌تر و استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده‌تر برای فضاسازی می‌پرداختند. در مقابل، پروین با استفاده از ایجاز و نمادگرایی، فضای شعرش تصویری تر و واضح‌تر و تجربه خواندن شعر را به یک تجربه نمایشی تبدیل می‌کند.

تأثیرگذاری بر شاعران معاصر هم از ویژگی‌های پروین اعتصامی است. او به عنوان یکی از پیشگامان شعر نو در ایران شناخته می‌شود و بسیاری از شاعران معاصر از او الهام گرفته‌اند.

خاموشی پروین

سرانجام پروین اعتصامی _اختر چرخ ادب ایران_ در فروردین ۱۳۲۰ به دلیل ابتلاء به حصبه در تهران درگذشت و در قم در حرم حضرت معصومه (س) در کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد. قطعه معروف او برای سنگ گورش نیز از اشعار خواندی اوست.

تولد ستاره ای رخشنده، روزی که «پروین» متولد شد
مزار پروین اعتصامی و پدرش یوسف اعتصامی در حرم حضرت معصومه (س)



منیع: خبرگزاری مهر

نوشتن شاهنامه چند سال طول کشید؟


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: گمان بسیاری این است که سرایش شاهنامه ۳۰ سال طول کشیده و در ۲۵ اسفند به پایان رسیده است. بر اساس این ابیات از خود فردوسی:

بسی رنج بردم در این سال سی

عجم زنده کردم بدین پارسی

نمیرم از این پس که من زنده‌ام

که تخم سخن را پراکنده‌ام

اما بیتی دیگر در شاهنامه است که زمان سرایش این اثر عظیم را سی و پنج سال می‌داند، وقتی فردوسی در ایام پیری و فقر است و می‌گوید:

سی و پنج سال از سرای سه پنج

بسی رنج بردم به امید گنج

به همین ترتیب دو روز را می‌توان روز اتمام سرایش شاهنامه دانست. اما اول گفتن این مقدمه ضروری است که ما انسان‌ها با زمان‌ها مأنوسیم، هر کدام از روزهای ماه در ایران نامی داشته‌اند. این نام‌گذاری به منظور پرورش ویژگی‌های اخلاقی و معنوی در افراد انجام می‌شد. همچنین، هرگاه نام روز با نام ماه یکی می‌شد، آن روز را جشن می‌گرفتند و این جشن‌ها به عنوان جشن‌های ماهانه شناخته می‌شدند.

علاوه بر این، نام‌گذاری روزها به نام ایزدان و مفاهیم دینی، نشان‌دهندهٔ ارتباط تنگاتنگ بین زندگی روزمره و باورهای دینی در ایران باستان است. این سنت به مردم کمک می‌کرد تا در هر روز از سال با یک مفهوم اخلاقی یا دینی خاص در ارتباط باشند و از این طریق به رشد معنوی و اخلاقی خود بپردازند. نام‌های روزهای ماه در سال ایرانی به ترتیب به این صورت هستند:

  1. هرمز یا اورمزد: روز اول هر ماه به نام اهورا مزدا بوده است
  2. بهمن یا وهُمن: یکی از امشاسپندان / منش نیک
  3. اردیبهشت: یکی از امشاسپندان / پاکی و تقدّس
  4. شهریور روز: یکی از ایزدان در جهان مینوی / فرّ و اقتدار
  5. سپندارمذ: یکی از امشاسپندان / بردباری و فروتنی، خرد مقدّس نگهبان زمین
  6. خرداد روز: یکی از امشاسپندان / مظهر کمال الهی
  7. اَمرداد یا مرداد: یکی از امشاسپندان / مظهر جاودانگی الهی
  8. دی‌به آذر: از صفات اهورا مزدا در اوستا
  9. آذر روز: نگهبان آتش نزد ایرانیان باستان
  10. آبان روز: نگهبان آب
  11. خور روز: روز خورشید
  12. ماه روز: روز ماه
  13. تیر یا تَشتَرروز: نام فرشتۀ موکّل باران
  14. گئوش روز: سرشت زمین و جانداران (هم ریشه با geo به معنی زمین در انگلیسی)
  15. دی به مهر: از صفات اهورا مزدا در اوستا
  16. مهر (میثر یا میتر): مهر یا میثره یا میترا محافظ عهد و پیمان است، فرشته فروغ و روشنایی است.
  17. سروش روز: پیام آور اهورا مزدا به انسان، در ادب فارسی سروش مترادف هاتف غیبی است.
  18. رشن روز: دادگری، از داوران روز پاداش که با مهر و سروش روان‌ها را داوری می‌کنند
  19. فروردین: روان یا فره‌وهر درگذشتگان
  20. بهرام یا وهرام: نگهبان مسافران است و جنگاوران، نام فارسی سیاره مرّیخ
  21. رام یا رامن: آشتی و آسایش و آرامش و صلح
  22. باد یا وای: باد
  23. دی به دین: روز آفریدگار، آفریننده
  24. دین: کیش و قانون و وجدان درونی
  25. اَرد روز: راستی و درستی
  26. اَشتاد: راهنمای مینویان و جهانیان است به بهشت
  27. آسمان روز: روز آسمان
  28. زامیاد: نگهبان زمین
  29. مهراسپند: گفتار نیک
  30. انارام روز: روشنایی بی پایان، مظهر جلال اهورامزدا

در اشعار فردوسی، مسعود سعد سلمان، منوچهری و بسیاری از شاعران به وِیژه در خطه خراسان به نام‌های روزها در ایران اشاره شده است.‌هر روز به یکی از این امشاسپندان یا مفاهیم اختصاص داده می‌شد تا مردم در طول سال با آنها ارتباط معنوی برقرار کنند. این سنت نه تنها به عنوان یک تقویم، بلکه به عنوان یک راهنمای اخلاقی و دینی عمل می‌کرد.‌

فردوسی در داستان جمشید وقتی درباره نوروز صحبت می‌کند می‌گوید:

سرِ سالِ نو هرمز فوردین

برآسوده از رنج دل تن ز کین…

به هرمز روز یعنی اولین روز هر ماه اشاره می‌کند که اولین روز فروردین است و مصادف با نوروزی که جمشید پایه گذاری می‌کند و در این روز به آسمان می‌رود. اما به دو روز دیگر در شاهنامه اشاره می‌شود،، فردوسی ابتدا در سال ۳۸۴ در بیتی به تاریخ اتمام شاهنامه اشاره می‌کند:

چو شد آخر این داستان بزرگ

سخن‌های آن خسروان سِتُرگ

مه بهمن و آسمان روز بود

که کلکم بدین نامه پیروز بود

آسمان روز روز ۲۷ هر ماه بوده است. دومین روز هم ۲۵ اسفند سال ۴۰۰ هجری قمری است بر اساس این بیت:

سر آمد کنون قصه یزدگرد

به ماهِ سپندارمذ روز ارد

روزِ ارد یا ارد روز ۲۵ روز از هر ماه بوده، ارد (که در نیمه اول اردیبهشت هم می‌بینیم) با خوشبختی و بخت رابطه دارد. روزی که فردوسی در ۷۱ سالگی و بعد از چند سال، ویرایش شاهنامه را تمام می‌کند و آن را می‌بندد. به این ترتیب حکیم طوس نه تنها ۳۵ سال از عمر خود را صرف سرایش این کتاب و بقای زبان فارسی می‌کند، که تمام دارایی و سلامت و ثروت خود را هم بر سر انجام این کار عظیم می‌گذارد.

*

ما با زمان‌ها مأنوسیم، همانطور که با مکان‌ها. هنوز هم روزهایمان را به قراری با فضائل و عبادات مرتبط میدانیم. در روز پنج نوبت در زمان‌هایی خاص نماز می‌خوانیم، به جهتی خاص که مکان قبله مان است. روزهایی را عید میدانیم و جشن می‌گیریم و گرامی می‌داریم آئین‌ها و سنت‌های آن را. بزرگان سرزمین مان را و بزرگان دین مان را گرامی می‌داریم، سوم خرداد برای مان با نام خرمشهر و آزادی اش همراه است، در آستانه نیمه رمضانیم که میلاد امام حسن (ع) است و یک ماه از نیمه شعبان گذشته که یادآور امام عصر (عج) است، عزیز در غیبتی او را امام زمان می‌نامیم. ما با زمان‌ها مأنوسیم، بسیار.



منیع: خبرگزاری مهر

برپایی پنج روز نمایشگاه مجازی اختصاصی برای کتابفروشان


به گزارش گروه فرهنگی  خبرگزاری تسنیم،‌ ابراهیم حیدری، قائم‌مقام نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با اشاره به اینکه با تدبیر شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب، مشکل ناشران برای حضور در نمایشگاه کتاب تهران در قالب و فرمی تازه حل شد، عنوان کرد: در پی اعتراض تعدادی از کتاب‌فروشان به این تصمیم، ستاد اجرایی نمایشگاه موضوع را مجدداً در شورای سیاستگذاری مورد بحث قرار داد که اعضا پس از تبادل‌نظر مجدد بر رأی قبلی خود اصرار داشتند؛ اما تأکید کردند که معاونت فرهنگی به اشکال دیگر از کتاب‌فروشان در طول سال حمایت کند.

وی ادامه داد: برای رسیدن به شکلی کم‌خطر و ایده‌آل که نه‌تنها عاری از تعارض منافع و بلکه موجب ثمربخشی و افزایش رضایت‌مندی همه دست‌اندرکاران و علاقه‌مندان کتاب نیز باشد، مقرر شد از بابت تجربیات گذشته و هم‌فکری و تبادل نظر اقدامی صورت پذیرد که منافع ذی‌نفعان تأمین شود.

حیدری افزود: در نهایت تصمیم بر آن شد تا در امتداد نمایشگاه امسال از روز 28 اردیبهشت به مدت پنج روز، امکان فروش به صورت جداگانه فقط برای کتابفروشان مهیا شود و ضمن اختصاص یارانه‌ای جداگانه تا 10 میلیارد تومان برای آن‌ها، فرصت خرید برای کسانی که یارانه خود را در نمایشگاه کتاب مصرف نکرده‌اند نیز از کتابفروشان فراهم شود و در عین حال هزینه ارسال این کتاب‌ها نیز توسط موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برای خریداران پرداخت شود، علاوه بر آن تصمیم گرفته شد که از کتابفروشان در طول سال در قالب‌های مختلف طرح‌های فصلی به شکل حضوری و مجازی، مناسبت‌های مختلف، حمایت شود.

وی ادامه داد: این امر به طور قطع باعث مشکلاتی در روند اجرا برای مجری نمایشگاه می‌شود؛ ولی باتوجه‌ به نگاه معاونت فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص حمایت از همه صنوف نشر سعی می‌کنیم با استفاده از ظرفیت‌ها و توانایی‌ها این رویداد مهم را با کمترین مشکل برگزار کنیم تا بتوانیم خدمات خود را به‌صورت گسترده به کلیه هم‌وطنان خود در اقصی‌نقاط کشور ارائه کنیم.

 قائم‌مقام نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران افزود: امید است این شکل مشارکت ذی‌نفعان اصلی صنعت نشر موجب رضایتمندی هر دو گروه ناشران و کتاب‌فروشان و بیش از آن، خشنودی علاقه‌مندان و خریداران کتاب را موجب شود و تجربه حاصل از آن در کنار همراهی و هم‌فکری اصحاب نشر و فعالان اصلی صنعت نشر در نمایشگاه کتاب سالهای آینده به کار آید.

حیدری تأکید کرد: با توجه به اینکه حمایت از حلقه‌های مختلف نشر از جمله وظایف معاونت امور فرهنگی است در طول سال‌های گذشته تلاش شده است به اشکال مختلف در دولت‌های گذشته از صنوف مختلف نشر حمایت شود، یکی از این حلقه‌ها کتاب‌فروشی‌ها است که نقش به‌سزایی در ترویج کتاب‌خوانی، رونق اقتصاد نشر دارد و به همین دلیل معاونت امور فرهنگی در قالب‌های مختلف مانند طرح‌های فصلی، بازار کتاب، حضور در نمایشگاه کتاب از این صنف حمایت می‌کند. اما یکی از اقداماتی که در دو سال اخیر در حمایت از این صنف اتفاق افتاده حضور کتاب‌فروشی‌ها در بخش نمایشگاه مجازی است که این حضور با اعتراض ناشران سراسر کشور مواجه شد و هم در شکل اجرای نمایشگاه مشکلاتی را به وجود آورده است که باعث اختلاف دیدگاه‌های متعدد در این موضوع شد.

وی در پایان گفت: با توجه به اختلاف دیدگاه‌های زیادی که بین صنوف مختلف نشر در خصوص حضور کتاب‌فروشان در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران وجود داشت، این موضوع در شورای سیاست‌گذاری سی و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران  مطرح و پس از بحث‌وبررسی تصمیم گرفته شد که کتاب‌فروشی‌ها در نمایشگاه حضور نداشته باشند، ولی به اشکال مختلف از آنها در طول سال حمایت شود.

خبرگزاری تسنیم‌، امروز در گزارشی با عنوان «طرح جدید ارشاد برای کتابفروشان فرصتی برای حمایت یا رفع تکلیف؟» ضمن ارائه جزئیاتی از این طرح به ایرادات و نواقص آن نیز پرداخت.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ساعت فعالیت و خدمات‌رسانی کتابخانه ملی در نوروز اعلام شد


به گزارش خبرگزاری مهر، ساعت فعالیت و خدمات رسانی تالارهای کتابخانه ملی ایران در ایام نوروز ۱۴۰۴ اعلام شد و تالارهای مطالعه (عمومی و تخصصی) در روزهای ۳۰ اسفند سال ۱۴۰۳ و یکم و دوم فروردین سال ۱۴۰۴ تعطیل است.

خدمات رسانی از سوم تا سیزدهم فروردین در دو بازه زمانی ۸ تا ۱۸ و ۱۸ تا ۲۴ انجام می‌شود.

همچنین در روز عید سعید فطر (۱۱ فروردین) خدمات‌رسانی از ساعت ۱۰ صبح آغاز می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

خاطراتی از کوچک‌ترین هم‌رزم شهید مهدی باکری


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، “یارا”، واحد کودک و نوجوان انتشارات حماسه یاران با عناوین جدیدی در سی‌وششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران حاضر خواهد بود که از این جمله می‌توان به کتاب “چرا نمی‌ذارید برم جبهه”، روایتی از زندگی شهید مرحمت بابازاده اشاره کرد.

این کتاب که به‌قلم علی باباجانی نوشته شده، روایتگر زندگی بزرگ‌مرد کوچکی است که توانست علی‌رغم سن کم، در عملیات‌های مهم جنگ تحمیلی حضور یابد.

شهید مرحمت بالازاده از شهدای شاخص استان اردبیل است که برای رسیدن به جبهه، راه سختی را پشت‌سر گذاشت و توانست پس از دریافت نامه‌ای از آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت کشور، علی‌رغم سن کم، راهی جبهه شود. در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

مرحمت با احتیاط جلو رفت، حواسش به همه‌جا بود، خود را از دید منورها پنهان می‌کرد، راحت می‌توانست پشت سنگ‌ها پنهان شود، دوید و خودش را به پل رساند، کوله‌پشتی‌اش را روی زمین گذاشت، نارنجکی را از کوله‌پشتی درآورد و ضامنش را کشید و به طرف راست اردوگاه انداخت.

شهید , ادبیات دفاع مقدس , کتاب , نمایشگاه کتاب ,

صدای انفجار در نزدیکی سنگر دشمن پیچید، نارنجک دوم را به طرف چپ انداخت، نیروهای دشمن بدون آنکه بدانند از کدام طرف تیراندازی شده، از سنگر مثل مور و ملخ بیرون آمدند.

هرکدامشان فکر می‌کردند که حمله شده، فرمانده‌شان هم دستپاچه شده بود و نمی‌دانست چه‌کار کند، مرحمت با خیال راحت زیر پل پناه گرفته بود و ریزریز می‌خندید… .

“فرمانده سری در اورشلیم” عنوان دیگری از واحد یارا است که به‌قلم مصطفی رضایی با نگاهی به جبهه مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی نوشته شده است.

انتهای پیام/+



منبع: خبرگزاری تسنیم

گشایش نمایشگاه «تقویم‌های رقومی» در کتابخانه ملک


به گزارش خبرنگار مهر، نمایشگاه «تقویم‌های رقومی» همزمان با ماه مبارک رمضان و فرارسیدن نوروز ۱۴۰۴ در سرسرای طبقه همکف کتابخانه و موزه ملی ملک گشایش یافت.

این نمایشگاه شامل ۱۶ اثر از نسخه‌های کهن موجود در کتابخانه و موزه ملی ملک در موضوع اعتدال گیری، کبیسه گیری، تقویم های شمسی و قمری و یک نسخه نوروزنامه است.

نمایشگاه تقویم‌های رقومی امروز یکشنبه ۲۶ اسفند در کتابخانه و موزه ملی ملک واقع در خیابان امام خمینی (ره)، خیابان سی تیر، خیابان یارجانی، خیابان ملل متحد (میدان مشق) برقرار خواهد بود.



منیع: خبرگزاری مهر

یا جعفر صادق! جهان را یاوری کن


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران کشور همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت امام صادق(ع)، تازه‌ترین سروده‌های خود را به محضر مقدس ایشان تقدیم و بخشی از شکوه سیرت ایشان را روایت کردند. تعدادی از این سروده‌ها را می‌توانید در ادامه بخوانید:

افشین علا:

یا جعفر صادق! جهان را یاوری کن
در شام تاریک ستم روشنگری کن

شد مهد دانش، زخمی تیغ تغافل
در دامنت بیمار خود را بستری کن

بر ما که برگشتیم سوی جاهلیت
ای وارث پیغمبران! پیغمبری کن

عمری به نام دین به کام کفر رفتیم
مقصود مذهب را به ما یادآوری کن

جان جهانی را ز گمراهی رها ساز
تنها نگویم شیعیان را سروری کن

از دین‌گریزان را به معنا رهنمون شو
روحانیت را سوی رحمت رهبری کن

فتوا بده ای مرجع تقلید دل‌ها
در اختلافات مراجع، داوری کن

آیات را در حوض کوثر شستشو ده
یک‌بار دیگر حوزه‌ها را جعفری کن

 

احمد رفیعی:

ای صبح صادق چهره نیلی کن جهان سوخت
در ماتم خورشید قلب آسمان سوخت

در داغ او دود از دل ابیات برخاست
از شعله جان واژه‌ها وقت بیان سوخت

وقتی که لبخند بهار از شهر کوچید
دار وندار باغ در دست خزان سوخت

وقتی ز کینه دشمنان در را شکستند
با روضه مادر وجودش ناگهان سوخت

در شعله کین دید وقتی خانه‌اش را
قلبش به یاد عمه قامت کمان سوخت

در کربلای دیگری از خنجر زهر
در تشنگی جان امامی مهربان سوخت

در عصر عاشورای صادق در تب آه
هستی دوباره از کران تا بیکران سوخت

شام غریبان امام صادق آمد
در خیمه‌گاه دهر شمعی نیمه‌جان سوخت

جای چراغی که ندارد دربقیعش
یک عمر دل‌های همه دلدادگان سوخت

***

محمدعلی یوسفی:

پیش از تو هیچ نسخه درمان نداشتیم
راهی برای روضه رضوان نداشتیم

از خشکی گلو چه بگویم که بی شما
نوشی برای جرعه ایمان نداشتیم

آقا رئیس مذهب رندان فقط نویی
بی‌لطفتان که محفل رندان نداشتیم

گر حکمت و درایت و تدبیرتان نبود
هرگز حدیث ناب فراوان نداشتیم

ما با شما به شوکت و عزت رسیده‌ایم
بی یاری‌ات مسلّماً امکان نداشتیم

با شیوه و فنون تو جرأت گرفته‌ایم
پیش از تو هیچ جرأت جولان نداشتیم

بی‌خطبه‌های زینب و سجاد و بی شما
شور حسین و دیده گریان نداشتیم

گر همت و تلاش شما خاندان نبود
شیعه که هیچ، نام مسلمان نداشتیم

منصور اگر به کام شما سم نکرده بود
این‌گونه حال و روز پریشان نداشتیم

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

کتاب «تاریخ کامل ایران بر اساس شاهنامه» منتشر شد


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب تاریخ کامل ایران نوشته محمد رسولی تاریخدان و شاهنامه شناس که در اوایل سال رونمایی شد، با ویرایش جدید، توسط انتشارات سبزان به بازار نشر عرضه و در دسترس علاقمندان قرار گرفت.

رسولی نویسنده کتاب تاریخ کامل ایران، بر این باور بوده که شاهنامه سراسر تاریخ است و محتویات آن بیانگر وقایع راستین تاریخی. این کتاب نیز با همین رویکرد نگاشته شده و بخش‌های نخستین آن بر مبنای شاهنامه، اما با مبانی علم تاریخ، تدوین شده است. این نخستین کتاب درباره تاریخ ایران به شمار می‌رود که با چنین دیدگاهی تألیف شده است.

همچنین نویسنده برای اثبات تاریخی بودن محتویات شاهنامه و رد باورهای پیشینیان که بخش‌های مهمی از شاهنامه را افسانه می‌پنداشتند، از سایر علوم و دانش‌های پیشرفته در ایران عهد کهن که در شاهنامه اشاره شده، در این کتاب آورده است. از جمله تعریف ملت، ناسیونالیسم ایرانی، دولت- کشور، علوم پزشکی در ایران پیش از باستان و دیگر موارد.

کتاب تاریخ کامل ایران دارای ویژگی‌های خاص بوده و مطالب تاریخی آن، علاوه بر تازگی داشتن، با رویکرد ایران گرایانه و مبتنی بر منافع ملی نگارش شده که در عین بی‌طرفی، بیان راستین رویدادهای تاریخی در آن آمده است.

از دیگر ویژگی‌های این کتاب آن است که در انتها، خلاصه کل کتاب به زبان بسیار ساده برای نوجوانان نوشته شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

اشک برای یاد شهید باکری و لبخند برای شوخی با فرزندآوری


به گزارش خبرگزاری مهر، نیمه ماه مبارک رمضان هر ساله علاوه بر ولادت امام حسن مجتبی که در این روز است، همراه با یک اتفاق برای اهالی ادبیات انقلاب اسلامی است. در شب نیمه رمضان اهالی شعر به دیدار رهبر انقلاب می‌روند و در این جلسه که از افطار تا قبل از نیمه‌شب صحبتی جز شعر و شاعری نیست. فاطمه میرزاجعفری در گزارشی مشاهداتش از این دیدار را بازگو کرده است که در ادامه می‌خوانید:

وقتی ماه مبارک رمضان آغاز می‌شود اهالی کتاب و ادبیات و شاعران، حال دیگری دارند. این جمله را از دوستی شنیدم، راست می‌گوید ولادت امام حسن باشد، روزهای پایانی اسفند و رویش شکوفه‌های بهاری باشد، مهمانی افطاری باشد و میزبان آقا باشد، مگر می‌شود حال خوش نداشت؟

شوق دیدار و چشمه جوشان احساسات شاعرانه

شنبه ساعت چهار خودم را به حوالی کشوردوست می‌رسانم. گفته بودند که دیدار لطیف و محشری است، با بقیه فرق دارد، تنها دیداری است که جمعیت زیاد نیست و یک دل سیر می‌بینی‌شان. تقریباً دو ساعت زودتر رسیدم، دیدار با شاعران است و منتظر ماندیم تا اتوبوس عاشقانه شعرا از حوزه هنری برسد.

آقا سال‌هاست که این دیدار را برگزار می‌کند تا مبادا شعر به انزوا برود و از ذوق و شوق شاعران لذت می‌برد، گاهی اوقات از شاعران می‌خواهند که برگردند و ابیات را دوباره بخوانند، از ردیف و قافیه‌ها تعریف می‌کنند، فرق نمی‌کند شعر ترکی باشد یا عراقی و هندی برای هر کدام ذوق و حرفی برای گفتن دارند.

اولین خانمی هستم که به حسینه امام خمینی (ره) وارد می‌شوم، در قسمت جلویی متصل به محراب چند ردیف جانماز نواری سبزرنگ پهن شده است. در ردیف مخصوص بانوان می‌نشینم به انتظار. کمی بعد تر بانوان شاعر هم به ما اضافه می‌شوند؛ چراغ‌های حسینه روشن می‌شود همه جا رنگ سبز زیبایی به چشم می‌خورد. دختر پشت سرم از یکی از شهرهای ایران آمده. شاعر است، احساسات شاعرانه‌اش مانند چشمه‌ای جوشان می‌خروشد و اشک می‌شود به پهنای صورت می‌گوید: «اوج آرزوی هر شاعری است که در این دیدار باشد.» یکی دیگر می‌گوید: «آرزوی چند ساله‌ام این دیدار بود.» از میان جمع چند نفری هم دنبال کاغذ و خودکارند تا نامه‌ای برای آقا بنویسند.

کم کم شاعران دیگری از راه می‌رسند از میان جمع چهره‌های کم سن و سالی می‌بینم که حکایت از حضور شاعران جوان در این بزم عارفانه دارد؛ از میان‌شان محمد مهدی سیار، امید مهدی نژاد، علی موسوی گرمارودی، عباس حسین نژاد، محمود حبیبی کسبی، رضا اسماعیلی، ناصر فیض، جواد محقق و غیره چهره‌های آشنایی‌اند که می‌شناسم.

حسینیه کم کم شلوغ می‌شود، قرار بود نماز اینجا خوانده شود و بعد هم افطار. کنار صندلی‌ای که برای آیت الله خامنه‌ای گذاشته بودند، میزی قرار داشت که روی آن کتاب‌های شاعران بود. ساعت از شش گذشته بود که در باز شد؛ صدای صلوات حاضران در حسینیه پیچید؛ آقا مثل همیشه در ابتدای ورود با مهمانانشان سلام و احوال پرسی کردند و سپس روی صندلی نشستند.

بُهت شیرین دیدار!

میلاد عرفان پور و محمد مهدی دادمان رئیس حوزه هنری آن جلو کنارشان قرار گرفتند و یک به یک اسم شاعران را از روی کتاب‌ها می‌خواندند تا جلو بروند و کتاب شأن را معرفی و بعد هم تقدیم کنند.

علی موسوی گرمارودی، عباس همتی، فهمیه مجیدی از جمله شعرایی بودند که نامشان خوانده شد و کتاب‌هایشان را به رهبری دادند و چند کلامی صحبت کردند، محمود حبیبی کسبی نیز کتاب «ضاحیه مقدسه» را تقدیم مقام معظم رهبری کرد. چند شاعر دیگر هم از خانم‌ها و آقایان نامشان خوانده شد؛ هرکدام خیلی متین و آرام پای صندلی آقا می‌نشستند و کتابشان را تقدیم می‌کردند و چندکلامی گپ و گفت داشتند. هرکدام که برمی‌گشتند بقیه دوره‌شان می‌کردند که چه گفتید و چه شنیدید؟

یکی می‌گفت یادم نیست فقط محو تماشا بودم، دیگری سلام پدر و مادرش را به آقا رسانده بود، یکی دیگر با سه انگشتر تبرک برای مادر و خواهرش برمی‌گشت.

بین صف خانم‌ها ولوله‌ای برپاست، آنها که کتابی را فرستاده بودند از شوق اینکه نامشان را هر لحظه صدا کنند مثل اسپند روی آتش بودند و خدا می‌داند هر کدام‌شان بعد از این دیدار و این شوق چند غزل و قصیده و رباعی در ذهن‌شان نقش بسته است.

تقریباً نزدیک اذان شده است و صدای الله اکبر مؤذن در حسینه می‌پیچد. سکوت فرا می‌گیرد و صدای اقامه رهبر معظم انقلاب بلند می‌شود؛ دوربین‌ها زمین گذاشته می‌شوند و همه خود را به رکعت‌های نماز جماعت اضافه می‌کنند، حتی آنها که در پشت گوششان سیم‌های بی رنگ پیچیده شده است. مگر می‌شود عاشق و عاقلی این نماز را در شب میلاد کریم اهل بیت از دست دهد.

نوبت افطار می‌رسد؛ سفره‌های بزرگی در انتهای حسینیه پهن شده است به اینجا که می‌رسیم متوجه می‌شوم که رهبر انقلاب قرار است با مهمانانشان افطار کنند.

نان و پنیر و سبزی، گردو و سه خرما و برنج و مرغ برای شام همگی در ظرف‌های کوچک بسته بندی شدند، به فاصله چند متری‌ام آقا نیز بر سر سفره افطار نشستند، در میان لقمه‌های افطار و صرف برنج چند کلمه‌ای هم با نزدیکان‌شان گپ می‌زنند.

آغاز ضیافتی شاعرانه

حوالی ساعت هشت بعد از افطار و اقامه نماز شاعران به طبقه بالای حسینه امام می‌روند و هر یک در صندلی مخصوص خود می‌نشینند. قاری قرآن می‌خواند و بعد از آن مرتضی امیری اسفندقه ضیافت شعر رمضان را آغاز می‌کند.

سید علی موسوی گرمارودی اولین نفر است که غزلی را انتخاب کرده و برای مقام معظم رهبری می‌خواند.

محمدعلی مجاهدی نیز به عنوان دومین نفر بعد از سلام و عرض ارادت یک رباعی درباره یکی از سخنان امیرالمومنین با این مضمون که «اگر کار خوبی انجام دادی فراموش کن» می‌خواند، همچنین بعد از آن یک غزل ولایی را برای مقام معظم رهبری می‌خواند.

گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و مگذار بگذرد

گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو
رخسار خود نکرده پدیدار بگذرد

بگذشت از کنار من آن سان که بوی گل
دامن کشان ز ساحت گلزار بگذرد

در باغ گل نمی نهد از خویش جای پا
از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد

گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش
گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد

غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش
آئینه شو که فرصت دیدار بگذرد

دردا که بی فروغ دل آرای روی دوست
هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد

سرشار از تجلّی یارند لحظه‌ها
حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد

ترک دل است از نظر عارفان محال
کی جَم ز جام آینه کردار بگذرد؟

در طور دل به نور تجلّی نوشته اند:
زین جلوه زار کوکبه‌ی یار بگذرد

اینجا کسی به فیض تماشا نمی‌رسد
تا خود چه‌ها به طالب دیدار بگذرد

گر در ولای آل علی صرف می‌شود
از خیر عمر بگذر و بگذار بگذرد

ای کاش این دو روزه‌ی باقی ز عمر نیز
در صحبت ائمه‌ی اطهار بگذرد

امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز
زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد

آقا می‌گویند: «این آقای مجاهدی عزیز را از وقتی دبیرستان می‌رفتند در قم می‌شناسم.پدرشان جزو علمای بزرگ و برجسته قم بودند.»

بعد از آن نوبت به سید سلمان علوی رسید که توضیح داد در حال تهیه منظومه عهد ولایت از آغاز آفرینش تا ظهور است و از فصل اول آن شعری را خواند.

صدا تنید به دور قلم، قلم آنگاه

به حسن اول دفتر نوشت: بسم‌الله

سریر سرخ قلم، شروهای لم یزلی است

خدا خداست، ولی این صدا، صدای علی است

قلم رسید به هجده قصیده غزلی

نگاه فاطمه افتاد در نگاه علی

نگاه فاطمه زیباست، پس تبسم کرد

تبسمی که ملک راه خانه را گم کرد

تبسمی که در او آیه‌های دهر شکفت

تبسمی که کمی بعد، بعد خواهم گفت

آقا بعد از این شعر گفتند: «شعر خوش مزمون و شیرینی است. ان‌شاءالله کامل و با استناد به منابع علمی و عرفانی ادامه دهید»

بعد از آن نوبت به سید محمد بهشتی شاعر جوان اهل قم که حافظ قرآن نیز بود رسید. او نیز بعد از عرض ارادت و دست بوسی غزلی درباره امیرالمومنین (ع) خواند.

چگونه وصف کنم شاعران کیست علی

شبیه نیست به غیر از خودش، علی است علی

به زغم خواهش دنیا و چرب و شیرینش

به نان خشک جویی، زاهدانه زیست علی

عجب عدالت تلخی که ذوالفقار به دست

به حال دشمن خویش می‌گریست علی

علی دلاوری اش مثل او روشن بود

بپرس در دل شب بی قرار چیست علی

شهادت به شب قدر هم شهادت داد

که قدر وسعت فهم زمانه نیست علی

تمام عمر علی گفتم و بلند شدم

کنار بستر مرگم دمی بایست علی

شعرخوانی بانوان با یادی از پروین اعتصامی

شعر خوانی بانوان نیز با یادی از پروین اعتصامی آغاز شد و فائزه امجدیان به عنوان اولین نفر با یادی از روح دوست شهیدش در لبنان که در حملات هوایی بیروت به شهادت رسیده بود شعری تقدیم به کودکان مقاومت کرد.

دخترک یک نهال زیتون شد

ریشه زد در حیاط آن خانه

سایه انداخت بر تمامی شهر

قد کشید از میان ویرانه

برلبش آیه توکل داشت

چشم‌هایش اگرچه غمگین بود

خانه‌اش را گرفت در آغوش

نام آن دخترک فلسطین بود

یادی از شهید باکری و اشک‌های آقا

بعد از این شعر علیرضا قزوه شعری برگرفته از آخرین مکالمه بیسیم شهید حاج احمد کاظمی با شهید آقا مهدی باکری خواند که اشک‌های مقام معظم رهبری را در پی داشت.

احمد کجایی؟ کاش اینجا می‌شدی ای کاش

یک دم شریک محفل ما می‌شدی ای کاش

احمد در اینجا چیزهایی تازه می‌بینیم

با من دمی گرم تماشا می‌شدی ای کاش

احمد بیا بیسیم مهدی از نفس افتاد

مهدی شفیع محشر ما می‌شد ای کاش

اسفند روز بیست و پنجم سال ۶۳

۴۰ سال رفت ای کاش پیدا می‌شدی ای کاش

قدرشناسی از شخصیت‌هایی مانند شهید رئیسی لازم است

«فاطمه هاوشکی» از شهر بابک کرمان شاعر دیگری بود که غزلی را به رئیس جمهور شهید تقدیم کرد

نسیم بودی و از خود رها و با همه همراه

بهای جان رهایت نبود غیر پریدن

شهید خطه خدمت تو را به دوش گرفتیم

و ذکر خیر تو گفتیم بین آه کشیدن

آقا بعد از این شعر فرمودند: قدرشناسی برخواسته از احساس از شخصیت‌هایی مثل شهید رئیسی لازم و مغتنم است.

علی اصغر حیدری شاعری هندی بود که شعری برای امام خمینی (ره) سروده و تقدیم کرد.

دشمنانش بی‌نشان گشتند و او جاوید ماند

از تبار نور از جنس شهیدان بود امام

جرأت اظهار حق باید از او آموختن

بحر تقوا، ابر رحمت، کوه ایمان بود امام

آقا بعد از این شعر فرمودند: مهم این است که کسی که زبان مادری‌اش فارسی نیست به این شکل شعر بگوید، فارسی حرف زدن یک حرف و فارسی شعر گفتن یک حرف است.

محدثه آشتیانی شاعر دیگری است که شعری با مضمون امام حسن مجتبی (ع) خواند.

می‌نویسم یا حسن، حُسن ختامش با خودت

بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت

از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است

حاجتم را هم که می‌دانی تمامش با خودت

آقا بعد از این شعر فرمودند: ان‌شاءالله صاحب این شعر حاجات دنیوی و اخروی شما را برآورده کنند.

هر بیت یک آفرین داشت

محمد رسولی شاعر جوان دیگری است که در ادامه این ضیافت به شعرخوانی پرداخت.

بسوز ای سعی باطل، پرچم ایران نمی‌سوزد

نمی‌دانی مگر در شعله‌ها ایمان نمی‌سوزد

گمان بردی که این بار این حکایت فرق خواهد کرد؟

خدا فرعون را یک بار دیگر غرق خواهد کرد

هر آنچه داشتی رو کرده‌ای، این آخرین برگ است

سرجان شرط می‌بندم، قمار آخرت مرگ است

ولی ما وعده حقیم و از باطل نمی‌ترسیم

شهادت آرزوی ماست، از قاتل نمی‌ترسیم

به کف پیراهنی خونین، کسی از راه می‌آید

خدا زنده است ای مردم، ولی الله می‌آید

به استقبال او فریاد شد: انا علی العهدی

کسی که هست عیسی از حواریون او مهدی

آقا بعد از این شعر فرمودند: هر بیت یک آفرین داشت، خیلی موضوع خوبی داشت. ان‌شاءالله در این راه ثابت قدم باشید.

لبخند ضیافت با شعری طنز

محمد قریشی شاعر جوانی از خطه جنوب شعری با موضوع فرزندآوری را قرائت کرد و تاکید داشت که مجرد است و این شعر در ذهنش پرورش یافته است.

همسرم بهترین نوع بشر

شعبه رسمی جمال قمر

ای که در کل عرصه‌ها هستی

از تمام زنان طایفه سر

تحت لیسانس ابروان تواند

مجتمع‌های چاقو و خنچر

هست یک نیمروی ساده تو

از فسنجان سایرین برتر

ای که شوفاژهای بی مانند

به تف دست هات رشک برند

چشم مو سیما و مو و ابرویت

قهوه و شیر و آبشار و کمند

از میان هزار مورد خاص

تو شدی در نگاه بنده پسند

قند خونم اگرچه بد بالاست

ای لبان تو قند باز بخند

بعد از این شعر بود که لبخندی بر چهره حاضران و مقام معظم رهبری نشست.

شعر کودک و نوجوان بهترین اصول کار شعری است

حسین اسرافیلی شاعر دیگری است که شعری درباره محور مقاومت و شعر دیگری درباره وطن به زبان ترکی خواند.

بعد از آن نوبت به محمدرضا سهرابی نژاد رسید که پیش از شروع آقا فرمودند: به یاد دارم که ۱۸ سال پیش شعری را خوانده بودید.

سهرابی نژاد پنج رباعی با فضای مختلف در این جلسه قرائت کرد.

نوبت به سید احمد میرزاده از چهره‌های کودک و نوجوان رسید. میرزاده چهارپاره نوجوانانه ای را انتخاب کرده بود تا بخواند، سلام شاعران نوجوان را به آقا رساند.

آقا فرمودند: شعر کودک و نوجوان بهترین اصول کار شعری است از دوستان تان تشکر کنید.

سجاد سامانی از شاعران جوان نیز غزلی با مضمون انتظار آماده قرائت کرده بود.

در این جلسه همچنین علی حیدری، سهیلا باقریان، سعید حدادیان، ماهرخ درستی، سعیده کرمانی، امیرحسین هدایتی، علی مشهوری، حسن اسحاقی، علی داوودی، علی مقدم، محمد حسن ملکیان، سید حسین شهرستانی، محمدرضا حسین زاده بازرگانی، علیرضا رجبعلی زاده، ذکریا اخلاقی، راضیه مظفری نیز از جمله دیگر شاعرانی بودند که در این جلسه به شعرخوانی پرداختند.

شعرخوانی‌ها تمام شد و حالا نوبت شنیدن بود:

«موج رو به گسترش شعر به خصوص در بین جوانان بسیار امیدوارکننده است و گزارش فعالیت‌های ادبی شاعران در سال ۱۴۰۳ حاکی از آن است که شاعران متعهد و انقلابی ما آزمون خوبی در این سال پس داده‌اند.

دوره ما می‌تواند دوره «سعدی و حافظ و نظامی آفرین» باشد چرا که بر خلاف دوره طاغوت که شاعران بزرگ از احترام و اعتنا برخوردار نبودند، در دوره کنونی، احترام و توجه اجتماعی به شاعران در سطح بالا است و حضور و توجه به آنان در رسانه‌ها و رادیو و تلویزیون زمینه مناسبی برای پرورش شاعران بزرگ فراهم کرده است.

گفتن شعر عاشقانه که حاکی از غلیان احساسات محبت‌آمیز شاعر است هیچ اشکالی ندارد اما شعر عاشقانه در سنت شعر فارسی همواره عفیف و نجیبانه بوده است بنابراین نگذارید که شعر عاشقانه شما از دایره عفت و نجابت خارج و به بی‌پردگی و بی‌حیایی آلوده شود.»

قاب آخر

جلسه به آخر رسید سر و صدا این بار فضای حسینیه را برداشته، یکی چفیه می‌خواهد، یکی انگشتر و دیگری قرآن. یکی هم می‌خواهد فقط جلو برود و سلامی برساند. حسینیه امام خمینی هرسال در نیمه رمضان شاهد برگزاری شبی متفاوت است که با سال‌های قبل قابل مقایسه نیست.



منیع: خبرگزاری مهر

یادداشت|تراژدی یا حماسه؟


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «دشواری مبارک»، تازه‌ترین اثر فائضه غفارحدادی، دربردارنده خرده‌روایت‌هایی از انفجار پیجرها در لبنان است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و قرار است برای نخستین‌بار در نمایشگاه کتاب تهران عرضه شود. در معرفی این اثر آمده است: این کتاب ما را به حوالی 40 موقعیت از چهار هزار موقعیت همزمان انفجار پیجرها می‌برد و اجازه می‌دهد که نه در مرکز فاجعه، که در اطرافش کمی پرسه بزنیم. راوی‌های این کتاب، خود قربانیان نیستند؛ عموماً زن‌هایی‌اند که رشته محبتشان به آن شخص بسته و زندگی‌شان به قبل و بعد از آن فاجعه تقسیم شده.

فاطمه سلیمانی، نویسنده و فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی «دشواری مبارک» پرداخته است. این یادداشت را که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته به این شرح است:

آدم‌ها برای کتاب خریدن معیارهای متفاوتی دارند. یکی از مهم‌ترین معیارها برای خرید کتاب معرفی کتاب‌خوان‌های حرفه‌ای است. گاهی هم اسم یک کتاب بر سر زبان‌ها می‌افتد و خواندنش مُد می‌شود. گاهی فقط نام جذاب یک کتاب باعث کشش مخاطب می‌شود و در مواقع نادرتر طرح جلد کتاب؛ اماخواننده‌های حرفه‌ای معمولاً کتاب را بر اساس نام نویسنده و شناختی که از او دارند تهیه می‌کنند.

مثلاً مخاطب‌های فائضه غفارحدادی می‌دانند که نوشته‌های او چه زندگی‌نامه باشند و چه سفرنامه، آمیخته با یک ملاحت خاصی هستند؛ طنزی که مختص خودش است و حتی در میان جدی‌ترین متن‌ها هم خودش را نمایان می‌کند. شاید با توجه به این مقدمه به نظر برسد کتاب جدید او «دشواری مبارک» هم کتابی است آمیخته به طنز. اما همیشه یک استثنا وجود دارد. دشواری مبارک را نمی‌شود به طنز آغشته کرد. به دلیل اینکه در این کتاب با یک تراژدی عمیق مواجه هستیم و جایی برای طنز وجود ندارد. حتی اگر نویسنده می‌خواست برای گرفتن زهر ماجرا متوصل به طنز شود بیشتر شبیه به سخره گرفتن این تراژدی می‌شد تا متعادل کردن روایت.

ادبیات مقاومت , کتاب , سوره مهر ,

تراژدیِ انفجار یک‌باره‌ چند هزار پیجر و نقص عضو چند هزار نفر. «در 17 و 18 سپتامبر 2024، هزارانپیجردستی و صدهاواکی تاکیکه برای استفادهحزب‌الله لبناندر نظر گرفته شده بود، به‌طور همزمان در سراسرلبنانوسوریهدر حملهاسرائیلمنفجر شدند.در این حمله، حداقل 42 نفر از جمله حداقل 12 غیرنظامی کشته و بیش از 3000 نفر زخمی شدند. این حادثه، به عنوان بزرگ‌ترین نقض امنیتی حزب‌الله، از زمان آغازدرگیری اسرائیل و حزب‌اللهدر اکتبر 2023، توصیف شد.»

همه این مجروحان از ناحیه چشم ودست دچار آسیب شدند. بسیاری از دو چشم و عده‌ای از یک چشم نابینا شدند و انگشتان دست‌شان را از دست دادند. تعدادی از این مجروحان برای معالجه‌های تکمیلی به ایران منتقل شدند. کتاب «دشواری مبارک» روایت‌هایی از زمان این انفجار مهیب است. راویان کتاب اکثراً زنانی هستند که فرزند یا همسرشان در این حادثه آسیب دیده است. روایت‌ها همه کوتاه هستند و از سه یا چهار صفحه تجاوز نمی‌کنند. نویسنده پیش از هر روایت در چند خط راوی را توصیف می‌کند. اما نه با اسم و رسم. با آنچه که از راوی مشاهده می‌کند:

«تا حالا ندیده بودم اسم بچه‌ای توی کالسکه نوح باشد. نوح در ذهن من پیامبری سالخورده با ریش های بلند سفید بود و نسبتی نداشت با پسرک تپل بامزه‌ای که خنده هایش باعث شد جلو بروم و لپش را بکشم و سر حرف را با مادرش باز کنم» «موقع خروج از هتل، دختر خیلی جوانی که گونه های سفیدش را صورتی ملایمی زیباتر کرده آدرس میپرسد» «دور یک میز نشسته اند به قهوه خوردن و حرف زدن. چند زن با سن و سال مختلف همه درد مشترک دارند» و… .

تقریباً هیچ‌کدام از راوی‌ها با اسم و رسم معرفی نمی‌شوند. احتمالاً یک دلیلش به خاطر مسائل امنیتی باشد. اما در واقع چه فرقی می‌کند نام راوی فاطمه باشد یا زینب؟ مهم عمق جنایتی است که رخ داده نه اسم و رسم آدم‌ها. راوی‌ها حتی قرار نیست از سابقه‌ همسر یا فرزندشان در حزب‌الله بگویند. چه فرقی می‌کند کسی که مجروح شده یک فرمانده ارشد بوده یا یک سرباز؟ آیا آسیب زدن به کسی که توی میدان جنگ نیست عملی انسانی است؟ حالا او فرمانده باشد یا سرباز… و مهم‌تر از آن آسیب دیدن اعضای خانواده است. یک زن، یک کودک، یک نوجوان، فقط به این جرم که بعد از بلند شدن زنگ پیجر قصد داشته پیجر را به صاحب اصلی آن برساند. پیجرهایی که این بار صدایشان از همیشه بلندتر بوده و پیغامی که روی آن نوشته شده بود ریزتر. آن‌قدر که همه مجبور می‌شدند پیجر را به چشم نزدیک‌تر کنند تا پیام روی آن را بخوانند. و همین لحظه، لحظه‌ی انفجار بوده. انفجاری که باعث می‌شود یک فرزند کوچک با دیدن تصویر پدرش بگوید «بابا هیولا شده» و لبخند را از روی لبان پدر بگیرد.

یا نوجوانی که پای درس حضرت علی اکبر(ع) نشسته: «بابا من خیلی خوش حالم که فدای شما شدم. اگه شما اینجوری می‌شدی من نمی‌تونستم اون طوری که به گردنمه به شما خدمت کنم، اون دنیا باید جواب پس می‌دادم»

به جز بیان اتفاقات واقعی، روایت‌ها، دریچه‌هایی به سوی حقیقت باز می‌کنند که اگر کسی در داستان‌نویسی از این روش‌ها استفاده کند مورد سرزنش قرار می‌گیرد. مثلاً استناد به خواب در داستان‌نویسی مذموم است. اما در زندگی واقعی استناد به خواب  بسیار اتفاق می‌افتد. رویاهای صادقه ای که در دنیای واقعی ممکن است به کرات پیش بیایند: «چند شب قبل از فاجعه خواب عجیبی دیدم. قاصد نامه‌ای از امام حسین(ع) برایم آورده بود. گفت این دعاییه که امام حسین از مادرش حضرت زهرا(س) شنیده و او هم از آقا رسول الله(ص). تو هم این رو بخون و مداومت کن در شدایدی که داری» «همین که بیهوش شدم، حضرت زهرا و سایر ائمه رو دیدم که وارد اتاق عمل شدن. اول بالای سرم روضه خوندن و گریه کردن؛ بعد حضرت زهرا دستشون رو کشیدن روی انگشت من و رفتن. دیگه چیزی نفهمیدم».

«دشواری مبارک» یک تراژدی است به خاطر عمق فاجعه‌ای که در آن روایت می‌شود؛ اما بیشتر یک کتاب حماسی است. حماسه آدم‌هایی که همچنان پای آرمان‎‌هایشان ایستاده‌اند و تا آخرین نفس خودشان را سرباز جبهه‌ حق می‌دانند. چه مردان مجاهدشان و چه زنانی که پیرو راه زینب کبری(س) هستند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم